سیر دخالت های خصمانه بریتانیا در امور ایران؛ از مغول تا پهلوی
تمام آنچه انگلیس را منفور کرده است
سفیر انگلستان در حالی که به کالسکه خود سوار می شد رو به یکی از متحصنین سفارت کرد و گفت چرا نمی گویید مشروطه می خواهیم؟ و به یکباره تمام متحصنین فریاد مشروطه سر دادند. هم چنین انگلستان با نفوذ دادن روشنفکران وابسته همانند میرزاملکم خان سعی در کنترل انقلاب مشروطیت داشتند که البته هوشیاری شیخ فضل الله نوری مقداری از این آسیبها کاست
سرویس سیاسی تعامل نیوز (taamolnews.ir ): اولین ارتباط دیپلماتیک ایران و انگلستان به دوره ایلخانان مغول باز می گردد . عمده ترین دلایل تمایل مغولان به برقراری ارتباط با دول مسیحی به خصوص انگلستان را می توان در دو عامل اصلی خلاصه کرد:
1 – مغولان مسلمان نبودند و اسلام را که در روح و جان مردم منطقه نفوذ کرده بود یک تهدید به شمار می آوردند .
2 – با حمله مغولان به مناطق غربی آسیا گروههای زیادی از مردم ترکمن به سمت نواحی حکومت عباسیان (شامات) و قسمتهایی از اروپا مهاجرت کردند که بعدها همین ترکها دولت عثمانی را تشکیل دادند و به عنوان یک تهدید جدی برای ایلخانان مطرح شدند.
احساس بی گانگی با اسلام و نیز خطر ترکان عثمانی زمینه ساز روابط دو حکومت شد. نامه ابا قا خان مغول به سال 1274 م اولین رابطه دیپلماتیک میان دو کشور است .هم چنین حضور جفری دولنگی در سال 1290 م با هدف یافتن راههای جدید برای مقابله با مسلمانان از سوی ادوارد اول به دربار ارغون شاه ایلخانی کهن ترین سابقه موجود از یک مامور سیاسی رسمی انگلستان در ایران است . پس از نابودی ایلخانان و تشکیل حکومتهای محلی روابط دو کشور به کلی قطع شد اما مجددا با ظهور تیموریان روابط میان دو کشور با هدف مبارزه با ترکان در سطح قابل توجهی از سر گرفته شد .
اوج گیری روابط ایران و انگلستان به دوران صفویه باز می گردد . اولین رابطه بین دوکشور در این دوره از سوی انگلستان با هدف شکستن انحصار خرید و فروش ابریشم در شمال ایران که در اختیار پرتغالی ها بود شکل گرفت. آنتونی جنکیسن رییس ناوگان دریایی شرکت انگلیسی مسکو توسط ملکه الیزابت (1533-1603) مامور سفر به ایران و مذاکره با شاه طهماسب اول بود. شاه در اوایل امر روی خوشی به انگلیسیها نشان نداد اما نهایتا شرکت مسکو موفق شد رضایت شاه را به دست آورده و علاوه بر فعالیتهای گمرکی و راهداری اجازه یافت با آزادی کامل به سفر و تجارت بپردازد. با مرگ شاه طهماسب اول و مشکلات داخلی روابط دو کشور به سردی گرایید.
همزمان با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و اوج گیری قدرتصفویه شاه عباس جهت مبارزه با ترکان عثمانی روابط گسترده ای را با انگلیسیها آغاز کرد. با حمایتهای وی انگلیسیها به امتیازات گسترده ای در ایران رسیدند. از جمله فعالیتهای مشترک دو کشور میتوان به قرارداد میناب اشاره کرد که طی آن دو کشور علیه نیروی دریایی پرتغل متحد شدند.
قدرت دولت صفوی و برخود عزتمندانه آنان با انگلیسیها مانع هر گونه سوء استفاده انگلیسیها می شد و در تمام قراردادهای دو کشور منطق و عدالت در امتیازدهی کاملا رعایت می شد. اما با مرگ شاه عباس اول و زوال قدرت صفویه کمپانی هند شرقی پا را از فعالیتهای اقتصادی فراتر گذاشت و وارد فعالیتهای سیاسی و نظامی شد.
همراه با شورشهای افغانها کشتیهای نظامی کمپانی هند شرقی به گلوله باران بندر عباس پرداختند و شاه بندر دولت صفوی را از آنجا اخراج کردند و افغانها با هماهنگی فولر فرمانده ناوگان کمپانی خسروبیک نامی را به شاه بندری منصوب کردند.
پس از صفویه و با قدرت گرفتن نادر شاه وی به برقراری روابط اقتصادی با انگلیسیها پرداخت. سیاست و نقش اساسی انگلستان در عدم دستیابی ایران به ناوگان نظامی و تاسیس نیروی دریایی قدرتمند از دوره نادری به صورت صریح و واضح نمود یافت. مخالفت دولت لندن با شکل گیری نیروی دریایی که سبب تثبیت قدرت و حاکمیت نظامی ، اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه خلیج فارس و دریای عمان می گردید بخشی از سیاست راهبردی استعمار بریتانیا با هدف ناتوان سازی ایران در این حوزه دریایی استراتژیک و به حاشیه راندن آن بود . این کارشکنیهای نابود کننده بخش مهمی از تکاپوهای انگلستان را در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بر صد منافع و حقوق قانونی ملت ایران بود که تا تدوار معاصر با جدیت پیگیری شد . در سال 1735 م نادر شاه جهت مقابله با حملاتی که از ناحیه عمان صورت می گرفت از کمپانی تقاضای تعدادی کشتی کرد که با آن مخالفت شد و همین مساله موجب سردی روابط میان ایران و انگلستان گردید .
دورویی و تزویر انگلستان در دوران زندیه بیش از پیش نمایان شد . ایران در اعتراض به حمایت از بصره از حملات خوارج عمان به این والی نشین تحت حمایت عثمانی حمله کرد اما دولت انگلستان به دلیل داشتن منافع اقتصادی در بره سپاه ایران را به توپ بست . همچنین ناوگان انگلستان در جریان درگیری کریم خان زند با میرمهنا حاکم خودخوانده بندر ریگ و جزیره خارک هیچ کمکی به کریم خان نکرد و وی را ناکام گذاشت .
دردوران پس از کریمخان به علت ضعف حکومت ایران دولت انگلستان جزیره قشم را شاغال کرد و آن را پایگاه ناوگان نظامی خود در خلیج فارس قرار داد .
انقراض زنده و تاسیس قاجاریه همراه بود با رقابت سه قدرت بزرگ آن زمان یعنی روسیه تزلری ، فرانسه و بریتانیا . تمایل روسیه برای دستیابی به آبهی آزاد و فشار بر بریتانیا ، ناکامی فرانسه در جنگ با بریتانیا در اروپا به دلیل موقعیت ویژه جزیره ای این کشور و در نتیجه توجه به هن جهت فشار بر انگلیس به عنوان یک گلوگاه اقتصادی این کشور سبب توجه ویزه این قدرتها به ایران شد . بریتانیا نیز سعی داشت با ضعیف نگه داشتن تهران و وابسته ساختنش قدرت خود را در منطقه حفظ کند .
تجاوزات و استعمارگرایی دولت بریتانیا در دوره قاجاریه به قدری گسترده و دردناک است که صرفا به گوشه ای از این تجاوزات به صورت گذرا اشاره میث کنیم :
قرارداد 1907 میلادی (135 ه ق ) و تقسیم بندی ایران به سه منطقه زیر نفوذ انگلیس، روسیه تزاری و ایران، تشکیل پلیس جنوب در سال 1916 میلادی برای تضعیف ژاندارمری و نیروهای ضد انگلیسی و ایجاد ناامنی در راه ها و به دست گرفتن گلوگاه های مورد نظر و سرکوب آزادی خواهان و میهن دوستان و قرارداد شوم 1919 میلادی در زمان وثوق الدوله همه گویای نیات پلید استعمار پیر انگلیس است .
انگلیسی ها در قرن نوزدهم و بیستم میلادی گذشته از انعقاد پیمان های تحمیلی گوناگون و استثمارگرایانه، سه بار ایران را مورد تهاجم مسلحانه قرار دادند. از جنگ جهانی دوم که بگذریم یک بار در زمان محمدشاه قاجار که سپاهیان ایران، هرات را محاصره کردند اما با تهدید جدی انگلیس رو به رو شدند در این جریان انگلیس با اعزام 5 فروند کشتی جنگی به عنوان اعتراض جزیره خارگ را اشغال کرد. سپاه ایران به ناچار در 18 جمادی الثانی 1254 هجری قمری برابر با 8 سپتامبر 1838 میلادی بدون اخذ نتیجه ای از محاصره هرات دست برداشت و شرایط انگلیس را پذیرفت. ضعف و بی تدبیری حاج میرزا آقاسی و عدم آگاهی او از اوضاع جهان آن روز، در شکست ایران نقش عمده ای داشت. دیگر بار در سال 1856میلادی برابر با 1273 هجری قمری در زمان ناصرالدین شاه قاجار که ایران، هرات را محاصره و فتح کرد، نیروهای انگلیسی ها بدین بهانه به جنوب ایران حمله کرده خارگ، بوشهر، برازجان، خرمشهر، اهواز را اشغال می کنند که سرانجام با عقد قرارداد مارس 1857 در پاریس صلح برقرار می شود.
از سویی، سران کشور ایران از رویدادهای جهانی بی اطلاع بودند، چه همزمان با انعقاد قرارداد صلح پاریس، انگلیس گرفتار انقلاب هندوستان گردید و مجبور شد نیروهای خود را برای سرکوبی انقلابیون هندوستان به فرماندهی ژنرال اوترام از ایران خارج کند. اگر سران کشور ایران جهان بینی، آگاهی و تحلیلی درست از اوضاع جهان آن روز و دور اندیشی و آینده نگری می داشتند و در جریان انقلاب هندوستان (انقلاب سیپوی) که در شرف تکوین بود، قرار داشتند به هر نحوی که بود
می توانستند مدتی در برابر نیروهای مهاجم مقاومت کنند و انگلیس را بر سر دو راهی قرار دهند، بی شک انگلیس برای مبارزه با انقلابیون هندوستان مجبور بود که ایران را تخلیه کند.
در این نبرد باقرخان تنگستانی و پسرانش احمدخان و حسن خان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی (شیخ الوزیر) با یارانش به مبارزه برخاستند که در نتیجه احمد خان تنگستانی به درجه شهادت نایل آمد.
سومین هجوم نیروهای انگلیسی به بوشهر در رمضان سال 1333 هجری قمری (1915 میلادی) در جنگ اول جهانی صورت گرفته که انگلیس بی طرفی ایران را نقض کرد و برای حفظ منافع خود به جنوب ایران حمله و خارگ، بوشهر، برازجان را به اشغال خود درآورد. در این هنگام نیز دلاوران بوشهری، تنگستانی، دشتستانی و دشتی تحت زعامت رییس علی دلواری، شیخ حسین چاهکوتاهی (سالار اسلام) زایر خضر خان تنگستانی (امیر اسلام) و محمد خان غضنفری (غضنفر السلطنه برازجانی) با تایید و حمایت و فتوای روحانیونی نظیر شیخ محمد حسین برازجانی (مجاهد) سید مرتضی علم الهدی اهرمی، آیت ا... شیخ محمد جعفر محلاتی و حاج سید علی نقی دشتی به مبارزه و مقاومت علیه دشمن مهاجم پرداختند. در این مبارزه، سران قیام همگی تا پای جان ایستادند و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و به عنوان قهرمانان ملی و مذهبی و آزادی نام خود را زینت بخش تاریخ ایران ساختند و جاودانه شدند.
پس از دوران ننگین ناصرالدین شاه و با به حکومت رسیدن مظفرالدین شاه امین السلطان را که مورد تنفر عامه بود از صدر اعظمی برکنار کرد و امین الدوله را به جای وی گماشت . صدر اعظم جهت به دست آوردن مخارج حرمسرا و سفرهای درمانی شاه به فرنگ سعی کرد وامهایی از انگلستان بگیرد ولی موفق به چنین کاری نشد لذا شاه مجددا امین السلطان را برای صدر اعظمی انتخاب کرد. امین السلطان به سوی روسها متمایل شد و با گرفتن چند وام از آنان امتیازات زیادی به روسها داد. تمایل قاجاریه به روسها و همچنین ضعف بیش از پیش این سلسله و نیز به راه افتادن موج اعتراضی در کشور باعث شد که انگلیسیها به فکر حمایت از این انقلاب و کنترل آن بیفتند تا بتوانند از نفوذ روسها بکاهند.
اساس مطالبات مردم در ابتدای امر صرفا به عدالتخواهانه و توجه بیشتر حکومت به وضعیت معاش مردم محدود می شد و اولین بار لفظ مشروطه را همسر سفیر انگلستان در سفارت این کشور در تهران به کار برد. وی در حالی که به کالسکه خود سوار می شد رو به یکی از متحصنین سفارت کرد و گفت چرا نمی گویید مشروطه می خواهیم؟ و به یکباره تمام متحصنین فریاد مشروطه سر دادند . هم چنین انگلستان با نفوذ دادن روشنفکران وابسته همانند میرزاملکم خان سعی در کنترل انقلاب مشروطیت داشتند که البته هوشیاری شیخ فضل الله نوری مقداری از این آسیبها کاست. به هر حال مشروطیت هم با دخالتهای بیگانگان از جمله انگلیسیها به نتیجه ای نرسید و با بدبینی علمایی همچون آخوند خراسانی، ملاعبدالله مازندرانی و میرزای نائینی نتوانست کارکردهای مناسب خود را داشته باشد .
دورویی انگلستان و عدم اعتقاد این کشور به آزادی را می توان در حمایت هایش از رضاخان میرپنج دید. رضاخان که ابتدا با تظاهر به تشرع و دم زدن از جمهوریت و ادعای تشکیل جمهوری با حمایت انگلیسیها به سلسله قاجاریه را منقرض کرد و خود به تخت سلطنت نشست. حمایت انگلیسیها از رضاخان به این دلیل بود که تمام ویژگیهای یک دیکتاتور مستبد و سر سپرده را در وی می دیدند و او را فردی بسیار مناسب برای اجرای اهداف خود به شمار می آوردند . انگلیسیها در واقع با حمایت از یک دیکتاتور تمام عیار تمامی زحمات ملت ایران را در انقلاب مشروطیت به هدر دادند و بار دیگر ضربه ای سهمگین بر پیکره ایران اسلامی وارد ساختند .
واگذاری امتیاز استخراج، بهرهبرداری و لولهکشی نفت و قیر در سراسر ایران (به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) را به مدت60 سال به ویلیام نکس دارسی تنها یکی از خدمات رضاخان به انگلیسیهاست .
پس از جنگ جهانی دوم و خیانت رضاخان به انگلیسیها، دولت بریتانیا وی را به یکی ازجزایر ایتالیا تبعید کرد و پسرش محمدرضا را به جای وی گماشت . اصلی ترین چالش این دوران را می توان مساله ملی شدن صنعت نفت دانست . افزایش آگاهی های مردم و اعتصاب کارگران صنایع نفتی و پیوستن مردم با حمایت روحانیت به نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران عغاقبت این نهضت را در تاریخ 29 اسفند 1329 به پیروزی رساند .
مصدق در واقع قائل به این بود که روحانیت نباید در مسائل سیاسی دخالت کند . رفتارهایی همچون نگه داشتن نواب در زندان بیش از پیش این پیام را می رساند اما پس از ملی شدن صنعت نفت مصدق به رویارویی واضحتری رو آورد که سر انجام به جدایی آیت الله کاشانی و دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد انجامید .
پس از این کودتا در واقع دوران سیطره آمریکا بر ایران شروع شد اما همچنان انگلیسیها منافع خود را با تحمیل خواستهای غیر مشروع خود بر ملت ایران ادامه می دادند ...
منبع: تعامل نیوز